شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام دوستان

ساعت دماسنج

*قاصدك*

+ برتولت برشت در کتاب زندگي گاليله ميگه* " کساني که نانشان آمادست نميخواهند بدانند که نان چگونه پخت ميشود آنها ترجيح ميدهند شکرگزار خداوند باشند تا نانوا" *
مهرباني #
ديروز 6:3 عصر
*قاصدك*
به نظرم برتولت کاملا درست ميگه ما نون رو ميخوريم و کاري نداريم که چطوري درست ميشه فقط خدا رو شاکريم و هميشه هم نون داريم! بنابراين اگه ما زندگي خودمون رو با اين فرمول تو جدول تناسب بذاريم ميشه خدا رو به خاطر چيزايي که دوست داريم داشته باشيم اما نداريم هم شکر کنيم! طوري که انگار اونا رو تو مشتمون داريم تا خداي بزرگ واسمون فراهمشون کنه.

*قاصدك*

+ [وبلاگ] مخاطب خاص
روحشون شاد براتون از خدا طلب صبر ميکنم عزيزم
*قاصدك*
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} خيلي ممنونم دوست خوبم:'(
بعدی همه 10 نظر قبلی
به يقين رسيدن اينگونه است اما بطور کلي ديد انسان به همه چيز فرق مي‌کند هر کار خوبي که انجام دهيم انجام وظيفه و کوچکترين گناهان بزرگترين خطاها محسوب مي‌شود ضمن اينکه انسان بطور دائم احساس تکليف مي‌کند که بايد چه کاري انجام دهد تا رضايت خدا را فراهم کند . در مورد هر چيز احساس تکليف ميکنيم و خود را به آب و آتش ميزنيم . اما ديگر هيچ پيام و راهنمايي نيست .
سالها فکر ميکردم اينهايي که شبهاي چهارشنبه به قصد زيارت حضرت ولي عصر عج چهل بار مشرف ميشن جمکران وقتي ايشان را زيارت کردند بعدش چگونه ميخوان زندگي کنند که مشابه اين اتفاق براي خودم افتاد و هر کار نيکي که انجام ميدم هيچ بنظرم مياد و هر خطايي که ميکنم هر چند مختصر مدتها خودم رو سرزنش ميکنم . البته اتفاقاتي افتاد که او صلاح ديد مرا هدايت کند که اگر نمي‌کرد شايد مرده بودم و اين را خداوند نمي‌خواست :)

*قاصدك*

همابانو
دنياي بچگي چون دنياي بدون آلام و آلايش و تلاطم هست... دلگويه ات در حينِ دل انگيزي ، دردي ظريف داشت..
*قاصدك*
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} سلام بانو . ممنون از اظهار نظرتون. به قول دافنه دوموريه کاش ميشد خاطرات شيرين رو مثل عطر تو يه شيشه جا بديم و هر موقع دلمون خواست يه بار ديگه عطر اون لحظه ها رو بو کنيم ...
همه 5 نظر
*قاصدك*
{a h=ravandi}‍‍‍‍ راوندي {/a} درست ميفرماييد .بعضي هامون هم مثل من تو حاشيه هاي زندگي گم شديم و زندگي کردن رو از ياد برديم
{a h=ghasedak2007}قاصدك{/a} نفرماييد ، از مطالبي که اينجا بارگزاري ميکنيد پيداست که گم شدن در کار شما نيست فقط شايد قدري خسته شديد که اونهم بزودي زود برطرف ميشه . اما عقيده خودم اينه که در هر حالي بايد روحيه خودمون رو حفط کنيم و با نرمش و ورزش تني سالم داشته باشيم ...

*قاصدك*

+ اگر اين داستان زندگي من بود به گمان هرگز آن را برايت نمي گفتم گيرم که پيرمردي زمستان هاي بيشتري پشت سر نهاده باشد چندان که اين زمستان ها بال هاي او را همچون برفي سنگين کمان کنند از اينهمه چه حاصل؟ بسياري بدين سان زيسته اند و بسي بدين گونه خواهد زيست و سرانجام علفي خواهند بود بر کوهي...
+ [تلگرام] شايد اين قصه مرا بعد تو ديوانه کند که قرار است کسي موي تورا شانه کند... 'متين شريفي'
چقدر زيبا جقدر لطيف.ولي من دعا ميکنم خدا کچلت کنه ک ديگه کسي غير من شانه ات نکنه
رز يخ زده
{a h=haftasman}# هفت آسمان{/a} :-|
همه 5 نظر
*سحربانو*
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} ممنون روز شما هم مبارک بانو :)
{a h=jadekhatereha}سحربانو{/a} سپاس ..:)
+ [تلگرام] دل تو با دل من کي به تفاهم برسد...؟ همدلي شرط وصال است... مبادا بروي... #علي_قيصري
تفاهم! بام!! شيبدار!!!
يک زماني اينجا براي خودتون برو بيايي داشتيدا
+ هرکجا هستم باشم... آسمان مال من است... پنجره، فکر، هوا ،عشق، زمين، مال من است.... و تــــو...
زائر....
به به...چه شاعرانه...بخصوص قطعه آخرش!!!!!
نظرت توهين بود...متاسفم مجبور شدم پاكش كنم...
بعدی همه 2541 نظر قبلی
لايکاش به کنار.. نظرات رو داشته باش 2550 تاا:D
*سحربانو*
: دي
+ امان از خاطرات... خاطرات... خاطرات...
*سحربانو*
نزديک به 15 سال گذشته از اولين حضورم در پارسي بلاگ
رضا صفري
سرتون سلامت
خوش اومديد ... سوت و کور ... يه روزي چه روزگاراني داشت اينجا
همابانو
يادش بخير=) يادِ همه ي اون روزها بخير....

*قاصدك*

+ کمتر از ذره نه‌اي پست مشو مهر بورز تا به خلوتگه خورشيد رسي چرخ زنان...

*قاصدك*

+ * مهم نيست* که آدم ها چگونه اند مهم نيست جواب سلامت را ميدهند يا نه تو سلام کن سر به سر دلشان بگذار شيطنت کن و بخند *مهم اين است* که تو خوب باشي روزي دلشان براي خوبي هايت تنگ ميشود...
*ليلا*
@};-
سلام
مهرباني #
سلام بر مهر

*قاصدك*

+ به باران‌ها چه کسي ياد مي‌دهد موسم پاييز طوري ببارد که هيچ گلي از خانه خود بيرون نيايد...

*قاصدك*

+ آدمي بايد کسي را دوست داشته باشد ، تا غم روزگار سر به سر دلش نگذارد....

*قاصدك*

+ يک بار است زندگاني. يک بار. همان يک بار که نسيم صبح را به سينه فرو مي دهيم، همان يک بار که عطش خود را با قدحي آب خنک فرو مي نشانيم، همان يک بار که سوار بر اسب در دشت تاخت مي کنيم، *يک بار.. يک بار و نه بيشتر...*
*قاصدك*
بعد از آن ديگر تمام عمر را ما دنبال همان چيزها مي دويم، بعد از آن ديگر تمام مدت را به دنبال همان طعم اولينِ زندگاني هستيم. در پي لذت اول. سيب را به دندان مي کشيم تا طعم بار اول را در آن بيابيم،آب را سر مي کشيم تا لذت رفع عطش بار اول را پيدا کنيم. در آب غوطه مي زنيم تا به شوق بار اول برسيم و نسيم را مي بلعيم تا نشاني از آن اولين نسيم بيابيم. زندگاني يک بار است، در هر فصل...
*قاصدك*
تو چه مي پنداري، ستار، تو درباره ي زندگاني چه فکر مي کني؟شيريني زندگاني بيش از يک بار به کام آدم نمي نشيند، اما تلخي هايش هر بار تازه اند، هر بار تازه تر.. *(کليدر -محمود دولت آبادي)*

*قاصدك*

+ برايم کتاب بخر و صفحه ي اولش بنويس *"براي لبخندت، موقع بو کردن برگه هايش..."*
ساعت دماسنج
hazrate eshgh
رتبه 0
0 برگزیده
14 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top